کد مطلب:129583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140
مردی از بنی اسد
ابن عساكر به نقل از عریان بن هیثم گوید: پدرم صحرانشین بود و در نزدیكی محلی كه بـعـدا اردوگـاه لشـكـر امـام حسین (ع) شد، سكونت داشت. ما هر گاه به صحرا می رفتیم مردی از بنی اسد را در آنجا می دیدیم.
پدرم به او گفت: می بینم كه پیوسته در این مكان به سر می بری؟!
گـفـت: شنیده ام كه حسین (ع) در اینجا كشته می شود! و من به این مكان می آیم، شاید او را ببینم و همراهش كشته شوم!
ابـن هیثم گوید: چون حسین كشته شد پدرم گفت: برویم ببینیم آیا آن مرد اسدی نیز در میان كشته شدگان همراه حسین هست؟
ما به میدان نبرد آمدیم، گشتیم و آن اسدی را كشته شده دیدیم! [1] .
پدرم به او گفت: می بینم كه پیوسته در این مكان به سر می بری؟!
گـفـت: شنیده ام كه حسین (ع) در اینجا كشته می شود! و من به این مكان می آیم، شاید او را ببینم و همراهش كشته شوم!
ابـن هیثم گوید: چون حسین كشته شد پدرم گفت: برویم ببینیم آیا آن مرد اسدی نیز در میان كشته شدگان همراه حسین هست؟
ما به میدان نبرد آمدیم، گشتیم و آن اسدی را كشته شده دیدیم! [1] .
[1] تاريخ ابن عساكر، ترجمة الامام الحسين (ع)، تحقيق محمودي، ص 310 ـ 311، شماره 269،
در ايـنـجـا ملاحظه مي شود، هيچ يك از شهيدان كربلا از بني اسد را نمي شناسيم كه اين قـصـه بر او تطبيق كند. همان طور كه از ظاهر قصه ـ بر فرض درستي آن ـ بر مي آيد كـه عـريـان بـن هيثم و پدرش آنقدر به كربلا نزديك بودند كه توانستند ميان پيكرهاي كـشـتـگـان بـگردند؛ يا در زمره سپاهيان عمر سعد بودند؛ وگرنه انجام چنين كاري براي آنها ممكن نبود.